جاتون خالی امشب دل و به دریا زدم و رفتم مسجد محل روضه ، خیلی سبک شدم و احساس نشاط عمیقی دارم .مدتها بود چنین حال خوشی نداشتم . موقع برگشتنم با دوستم شیدا پیاده رفتیم سمت بوستان نهج البلاغه اما چون حسابی سردم شده بود وسط راه عقب گرد کردیم و آمدیم خانه. تو راه به شیدا گفتم موقع رفتن خیلی مغرورانه به سمت هیئت می رفتم و می گفتم خدا ببین تو این سرما دارم برات سنگ تمام می ذارم ، و لی وقتی رفتم و میون سیل جمعیت قرار گرفتم و بیشتر از هر کسی خودم سود بردم ، انگار یه سوزن بهم زدن و بادم خوابید . اگه از الان تا آخر دنیا هم برای امام حسین (ع) مایه بذارم همیشه آقا یه قدم از ما جلوتره ....اگه این شبا دلتون شکست... ما را فراموش نکنید. دوستون دارم ،کیانا.
سلام
حرف هایتان چون از دل بر میخیزد ناچار، به دل میشیند.
خیلی مواظب خودتان باشید...لشکریان شیطان متوجه شده اند که یک نفر دارد بیدار میشود...مراقب باشید...
والسلام